نجوا

نوشتارهای یک جوان دانشجو

نجوا

مالکیت آسمان ها را به نام کسانی نوشته اند که دل به زمین نبسته باشند...

۳ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است


هر عقل پرسشگری به این سوال بر می خورد که آیا عناصری باعث ایجاد بحران های مشروعیت شده میتواند در انقلاب های مردمی نیز ایجاد و ماهیت حرکت های اصیل مردمی که با اعتقاد به میدان آمده و بهای آن خون هزاران جوان بی مانند است را به انحراف و تباهی کشاند.پاسخ این پرسش بی تردید مثبت است.حفظ اصالت ، مبانی ، ارزشها و  دست آورد های هر انقلابی در پیچ و تاب تاریخ و نفوذ نا اهلان ، سخت تر از به دست آوردن خود آن انقلاب حتی با وجود ریختن خون های پاک است.

همه مسئولان و سردمداران حکومت های انقلابی علی الخصوص انقلاب اسلامی ایران باید به عناصر مشروعیت زا  حکومت که همانا برابری ، عدالت اقتصادی و اجتماعی ، عدم فساد و رانت خواری ، عدم وجود ساختارهای اداری آزار دهنده ، تحمل در شنیدن انتقاد ها و مشکلات طبقات محروم و رنج کشیده جامعه، عدم وجود روحیه مصرف گرایی و اشرافی گری در بین مسئولین و صاحبان قدرت، عدم تصمیم گیری یکجانبه در موضوعاتی که مستقیما ضرر آن متحمل زندگی روزمره مردم خواهد شد، مبارزه و  رسیدگی سریع به جرائم مسئولین فاسد و اختلاس گران دانه درشت ، وجود عدالت اداری ، وجود عدالت و پاکی در سیستم قضایی ، عدم سانسور و توجه به خواست مردم، عدم برخورد های جناحی و حزبی و تقدم مصلحت و خواسته آن بر مصلحت و خواسته مردم ، کنار گذاشتن و برخورد با  طبقات خاص و خانواده هایی که گاها به دلیل اتصال به طبقه حاکمه خود را تافته جدا بافته و ژن برتر می دانند و هزاران باید و نباید دیگر توجه شایسته و بایسته نمایند که اگر غیر این بشود هر چند که این حاصل با رنج و سختی به دست آمده باشد ، در دراز مدت و به خصوص تغییر نسل به سمت بحران های مشروعیت خواهد رفت.آنگاه عده ای در حالت خوش بینانه راه بی تفاوتی را خواهند پیمود ، عده ای از انقلاب سرخورده شده و عده ای دیگر دست به مقابله خواهند زد.مطمئنا در این زمان دشمنان دیرینه این مرز و بوم نیز که سالها در رویای براندازی و ایجاد هرج و مرج و تباهی در حال آمادگی و تجهیز خود هستند ، ساکت و بدون عمل نخواهند نشست.راز بقای انقلاب جزء در زدودن غبار های تردید و بدبینی و تقویت بنیان های مشروعیت با تکیه بر خواست مردم نخواهد بود.

  • نجوا

آنچه مسلم است آزادی های مذهبی و باورهای اعتقادی که بر پایه ادیان اللهی استوار باشد ، حق هر فردی از ابناء بشر و در هرکجا از پهنه گیتی است.اهمیت توجه به این نکته که باور مذکور باید بر اساس آموزه های اللهی و منطبق بر سیره و سنت رسولان حق استوار باشد، تاکید به این اصل است که اگر مبانی مذهبی که قرار است به عنوان باور های قلبی و اساس اعتقادات یک انسان در روح و جان وی نهادینه گردد، باید ریشه اللهی و از چشمه سار معرفت جبهه حق باشد و الا مراتب رشد و تعالی معنوی وی میسر نشده و همانا رسالت تمام انبیاء حق که دوری از مسیر شیطانی و ظواهر باطل است ، محقق نخواهد شد.

بی تردید در این مسیر حساب هر نحله فکری و مکتبی و یا آئین غیر اللهی که ساخته ایادی جبهه شیطانی در جهان امروز ماست ، از مسیر انسان سازی که قطعا مطابق با عقل و فطرت  نیز هست ، جدا بوده و آزادی برای تبلیغ چنین تفکرات باطلی محدود خواهد بود.

  • نجوا


غوغای انتخابات به پایان رسید.جریان انقلابی در برابر جریان تزویر شکست تلخی خورد.تصاحب ریاست جمهوری،تعداد کرسی بیشتر در مجلس،و تسخیر یک پارچه شورای شهر کلان شهر ها.پازل اتاق فکر اصلاحات تکمیل شد.همه ارکان قدرتی که این جریان برای تصاحب آن برنامه ریزی کرده بود را به دست آورد.

حال چگونه به پیش خواهد رفت و چه خواهد کرد بماند ولی باید اندیشید که چرا اینچنین شد.

جریان انقلابی درک درستی از واقعیت امروز جامعه ایران نداشت و همین دلیل اصلی این شکست هاست.ایجاد دو قطبی جنگ و صلح توسط اتاق فکر جبهه متحد شده اصلاحات و هاشمینیسم ، جامعه را ترساند.آنها ترجیح دادند به روحانی رای دهند و  ناکارآمدی و  فساد هر روزه نهاد های دولتی را به جنگ با ابرقدرت ها  ترجیح دهند. علت دوم شکست این بود که ما با همان روش نود و دو میخاستیم رای آوری کنیم .همان روشی که از قشر خاکستری که تمام معادلات انقلابی ما برای آن ملاک نیست ،غافل شدیم و بالعکس آنان با به کاربردن جملات کلیدی همچون آزادی های مدنی ،حقوق شهروندی، دیوار کشی پیاده روها ،مبارزه با فضای امنیتی ، امکان تبادل آزاد اطلاعات در فضای مجازی و ایجاد جو رقابتی خوب و بد موفق به این فتح شدند.چه بسا پیروزی اینباره آنان معادلات سالهای بعد را نیز تحت تاثیر قرار دهد.آنان برنامه ریزی خود را برای 1400 نکردند بلکه ریل گذاری آنان برای معرفی شخصی پس از روحانی و تمرین دادن و گرم کردن جهانگیری برای انتخابات جاری نوید از تفکری دوراندیش برای سالهای متمادی ایران دارد و افسوس که هر چه در ستاد روحانی دقت کردم جوانان و نوجوانانی را دیدم که هنوز حتی به سن رای هم نرسیده بودند و شاید بازیکنان ذخیره این تفکر برای سالهای آینده باشند.نسلی که نوستالژی آنان دستبند بنفش ،عکس خاتمی و میتینگ های مختلط خیابانی می شود.مگر می شود این خاطرات را  از ذهن نسلی که با آنها رشد می کند، زدود.شک نکنید اگر تغییر مسیر حاصل نشود هرچه در سالهای آینده از نسل نوجوان کنونی به سن رای برسد در سبد رای آنان خواهد بود. خط حزب الله باید آبدیده شود و خود را برای روزهای سخت تر آماده کند و از روز های گذشته عبرت بگیرد..انقلابی توقف را نمی شناسد.و جمله پایانی  با مولایمان اینکه :

متی ترانا و نراک...چه زمانی ما تو را می بینیم و تو ما را ؟

  • نجوا